Category: Dagens Ord
-
⚡️کلمهی روز
tvärtom eller tvärt om
این قید به معنای “برعکس” یا “در جهت مخالف” است و برای بیان چیزی که کاملاً متضاد یا متفاوت از انتظار است، استفاده میشود.
🌟 کاربرد در جمله با مثال 1. De sa att det skulle regna, men tvärtom blev det soligt. گفتند که باران خواهد آمد، اما برعکس آفتابی شد. 2.De sa att filmen var…
-
⚡️کلمهی روز
bidrar
att bidra, bidrog, har bidragit, –, bidra!
این فعل به معنای “کمک کردن”، “سهم داشتن” یا “مشارکت کردن” است و معمولاً به معنای کمک کردن به یک هدف، پروژه یا شرایط خاص استفاده میشود.
🌟 کاربرد در جمله با مثال 1. Alla måste bidra till att lösa problemet. همه باید برای حل مشکل کمک کنند. 2.Hans insats bidrog till lagets framgång. تلاش او به موفقیت تیم…
-
⚡️کلمهی روز
riktning
riktningen, riktningar, riktningarna
این اسم به معنای “جهت”، “مسیر” یا “راستا” است و میتواند هم به معنای فیزیکی و هم به معنای مجازی استفاده شود.
🌟 کاربرد در جمله با مثال 1. Att börja träna är ett steg i rätt riktning för din hälsa. شروع ورزش یک گام در جهت درست برای سلامت شماست. 2.Han vill ändra…
-
⚡️کلمهی روز
ser upp
att se upp, såg upp, har sett upp, –, se upp!
این فعل بسته به ترکیب و بافت جمله معانی مختلفی دارد: مراقب بودن / احتیاط کردن به سمت بالا نگاه کردن احترام گذاشتن یا تحسین کردن (با ترکیب ser upp till)
🌟 کاربرد در جمله با مثال 1. Du måste se upp för hala vägar på vintern. باید مراقب جادههای لغزنده در زمستان باشی. 2.Hon såg alltid upp till sin äldre syster. او…
-
⚡️کلمهی روز
skäms
att skämmas, skämdes, har skämts, –, skäms!
این فعل به احساس گناه، خجالت، یا پشیمانی که معمولاً به دلیل انجام دادن کاری که به نظر نادرست یا نامناسب است، اشاره میکند.
🌟 کاربرد در جمله با مثال 1. Jag skäms över mitt beteende igår من از رفتار دیروز خودم شرمندهام. 2.Jag skämdes för att erkänna det. خجالت کشیدم اعتراف کنم. 3.Hon skäms inte…
-
⚡️کلمهی روز
delvis
این کلمه یک قید است و به معنی “تا حدودی” یا “بخشی” است.
🌟 کاربرد در جمله با مثال 1. Jag är delvis nöjd med resultatet, men det kan bli bättre. تا حدودی از نتیجه راضیام، اما میتواند بهتر شود. 2.Jag är delvis ansvarig för…
-
⚡️کلمهی روز
mogen
mogen, moget, mogna
این کلمه یک صفت است و به معنی “بالغ” یا “رسیده” است.
🌟 کاربرد در جمله با مثال 1. Hon är en mogen tjej för sin ålder. او نسبت به سنش دختر بالغی است. 2.Tiden är mogen (för) att göra ett nytt försök. زمان…